هنر خوب زیستن
کتاب هنر خوب زیستن: 52 میانبر برای آرامش، ثروت و موفقیت اثر رولف دوبلی، نویسنده کتاب مشهور «هنر شفاف اندیشیدن» است. این کتاب شگفتانگیز تفکر شما را دگرگون خواهد کرد.
کتاب هنر خوب زیستن (The Art Of The Good Life)، مجموعهای از ابزارهای کاربردی برای یک زندگی خوب است. پنجاه و دو ترفند برای رسیدن به شادکامی، از دوری گزیدن بدون احساس گناه از فناوریهای روز گرفته تا پرداخت سرخوشانه جریمههای پارک ممنوع که هدفشان یاری به شما در رسیدن به خشنودی و شادکامی است. این نکتهها شاید نتوانند تضمین کننده یک زندگی خوب باشند، اما دستکم شانس بیشتری برای رسیدن به آن را در اختیارتان میگذارند .
از روزگاران قدیم، انسانها همواره از خودشان پرسیدهاند معنای داشتن یک زندگی خوب چیست؟ چطور باید زندگی کنیم؟ اجزای تشکیل دهندۀ یک زندگی خوب چه هستند؟ نقش تقدیر در این میان چیست؟ نقش پول چطور؟ آیا چگونگی برخورداری از یک زندگی خوب پرسشی ذهنی یا مربوط به در پیش گرفتن نگرشی خاص است؟ یا این که مقصود از آن رسیدن به هدفهای مشخصی در زندگی است؟ آیا بهتر است که فعالانه در جستوجوی شادی باشیم، یا اینکه صرفاً از غم و ناراحتی دوری کنیم؟
هر نسلی به شکلی متفاوت با این پرسشها مواجه میشود اما پاسخها همواره بهطور اساسی مأیوس کنندهاند؛ چون ما دائماً در تلاش برای رسیدن به یک اصل یا یک قانون واحد هستیم؛ در حالی که چنین نوشدارویی وجود خارجی ندارد. دنیا آنقدر پیچیده است که خلاصه کردنش در یک نظریه یا تعدادی اصل علمی غیرممکن است. آنچه باید برای خوب زیستن رخ دهد در ذهن ما است. ما به یک جعبه ابزار ذهنی نیاز داریم، مجموعهای متشکل از ابزارهایی که امکان فهم بهتری از جهان را به ما میدهند.
رولف دوبلی (Rolf Dobelli) از این موهبت برخوردار است که میتواند بهترین ایدههای دنیا را بیابد و آنها را به گونهای با یکدیگر ترکیب کند که ارزش نهایی مجموع آنها از ارزش تکتک آن اجزا بیشتر شود. او در کتاب هنر شفاف اندیشیدن نیز چنین کرده بود و حالا آن را در هنر خوب زیستن نیز تکرار کرده است.
در بخشی از کتاب هنر خوب زیستن میخوانیم:
هر هفته، پانزده دقیقه از وقت خود را صرف تمرکز بر روی خطرات فاجعهبار احتمالی کنید که ممکن است در زندگیتان پیش بیاید. سپس همهچیز را فراموش کنید و در بقیۀ هفته، خوشحال باشید و به چیزی فکر نکنید. به آن کاری که در آن پانزده دقیقه انجام میدهید، در اصطلاح پیشمرگ میگویند. برای مثال تصور کنید که ازدواجتان به وضعیت بحرانی رسیده، ورشکسته شدهاید و حتی یک سکتۀ قلبی هم کردهاید. حال باید برگردید به تحلیل فرآیندی بپردازید که باعث بروز چنین فجایع (خیالی) شدهاست. باید دقیقاً عاملان اصلی را پیدا کنید. در گام نهایی باید این مشکلات را شناسایی کنید. به این ترتیب بدترین حالت فجایع دیگر هیچوقت در زندگی شما رخ نمیدهند.